گرنه ای باطل بیا و حق پرست


از مقید بگذر و مطلق پرست

حق وجود است و یکی می دانمش


گر چه باطل را عدم می خوانمش

چون یکی اندر یکی باشد یکی


در وجود آن یکی نبود شکی

یک وجود است و کمالش بی شمار


در دو عالم آن یکی را می شمار

زوج از تکرار فرد آمد پدید


این سخن از ما به جان باید شنید

زوج عالم دان و آن الله فرد


یک حقیقت خواه زوج و خواه فرد

فرد مطلق شد مقید در ظهور


گاه ظلمت می نماید گاه نور

نور مطلق از ظهور وی بود


ور نه اینجا نور و ظلمت کی بود

جامی از می پر ز می بستان بنوش


شادی رندان و سرمستان بنوش

قول ما حق است از حق می شنو


گه مقید گاه مطلق می شنو